مختصات حقوق بشر در تمدن نوین اسلامی و تعهدات حکومت اسلامی در قبال آن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری حقوق عمومی،استادیار گروه حقوق دانشگاه شاهد

2 کارشناس ارشد حقوق عمومی، پردیس فارابی دانشگاه تهران

چکیده

حقوق بشر به معنای امروزین خود در 1948 میلادی به وسیله اعلامیه جهانی حقوق بشر متولد شد و از آن پس حقوق بشر زبان مشترک غالب سیاستمداران و حاکمان در انواع حکومت­ها شد. دولت­های اسلامی نیز در این میان مستثنی نبوده و نهایتاً توانستند در 1990 میلادی به اعلامیه حقوق بشر اسلامی دست یابند. باید اذعان کرد که غرب به عنوان خاستگاه حقوق بشر در مفهوم نوین خود به هیچ وجه نتوانست نگاه خاص جوامع دیگر خصوصاً جوامع اسلامی را که با مفاد موجود در اعلامیه 1948 قرابت چندانی ندارد، دریابد. در واقع حقوق بشر در جریان تمدن­ساز اسلام منتقد طرز فکر و دیدگاهی است که حقوق بشر را تنها واجد یک نسخه معرفی می کند؛ دیدگاهی که به سان یک قانون تکوینی، انسانی متفاوت از مفاهمه تمامی مسلمانان ارائه می­کند و در نتیجه عدم پذیرش این تلقی از حقوق بشر است که نظام های حقوقی اسلامی محکوم به عدم رعایت حقوق بنیادین بشری می­شود. حال فارغ از نگاه دنیای غرب، اسلام به مثابه یک نظام تمدن­ساز، مدعی حقوق بشری است که زاییده طبیعت انسانی و ارتباط آن با عناصر هستی به عنوان مخلوقات خداوند قادر متعال است؛ در این مقاله ضمن نگاه درونگرا به شریعت اسلامی بر این نکته تأکید می­شود که حقوق بشر می­تواند توسط مفهوم حقوق شهروندی از اطلاق خارج شده و به قیودات فرهنگی، جغرافیایی و بومی مقید شود، به همین سان حق­های بشری مطلق و جهانشمول می تواند توسط دین قیوداتی را بپذیرد بدون آنکه به هدف و غایت مجموعه این حق ها خللی وارد آید. در مرحله اجرا نیز حکومت اسلامی در کلیت خود اولاً وظیفه پذیرش و به رسمیت شناختن حق­ها را بر عهده خواهد داشت و ثانیاً به دلیل تقدم رتبی، مجموعه­ی حقوق بشر منبعث از حقوق طبیعی، بر نهاد دولت نیز تحمیل می­شود و دولت ملزم به رعایت مفاد آنست.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Coordinates of human rights in the new Islamic civilization and the obligations of the Islamic government towards it

نویسندگان [English]

  • Hamed Karami 1
  • Seyed Alireza Mirbod 2
1 Ph.D of Public Law, Assistant Professor of Law, Shahed University
2 Master of Public Law, Farabi Campus, University of Tehran
چکیده [English]

Human rights in their current meaning were born in 1948 with a universal declaration of Human Rights, and since. Afterwards, the human rights have become the common language of politicians and rulers in all kinds of governments. Islamic governments were no exception and were finally able to achieve the declaration of Islamic Human Rights in 1990. It must be acknowledged that the West, as the origin of human rights in its modern sense, has in no way been able to grasp the specific views of other societies, especially Islamic societies, which are not closely related to the provisions of the 1948 Declaration. In fact, human rights in the Islamic civilization is a critique of a way of thinking that introduces human rights as having only one version; A view that, as a formative law, presents a human being different from the understanding of all Muslims, and as a result of the rejection of the notion of human rights that Islamic legal systems are condemned for, non-observance of fundamental human rights is concluded. Now, regardless of the view of the Western world, Islam, as a civilization-building system, claims human rights that are the product of human nature and its connection with the elements of existence as creatures of Almighty God; This article, while taking an inward look at Islamic law, emphasizes that human rights can be abolished by the concept of citizenship rights and bound by cultural, geographical, and indigenous constraints, just as absolute and universal human rights can be constrained by religion, accepted without compromising the purpose of these rights. In the implementation phase, the Islamic government as a whole will be responsible for accepting and acknowledging the rights, and secondly, due to the order of precedence, a set of human rights derived from natural rights will be imposed on the government and the government is required to comply with its provisions. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • human rights
  • Citizenship rights
  • Islam
  • Islamic government
  • Natural rights
  • Civilization
۱. قرآن کریم.
۲. نهج‌البلاغه.
۳. احمدی، بابک (1385). معمای مدرنیته. تهران: نشر مرکز.
۴. تبیت، مارک (1384).  فلسفه حقوق، ترجمه حسن رضایی خاوری. مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
۵. جاوید، محمد جواد (۱۳۸۸). نظریه نسبیت در حقوق شهروندی. تهران: نشر گرایش.
۶. جاوید، محمدجواد، (۱۳۹۲)، نقد مبانی فلسفی حقوق بشر، تهران، نشر مخاطب.
۷. جونز، پیتر، (۱۳۸۷)، حقوق، ترجمه سیدرضا حسینی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
۸. حرّ عاملی، محمد بن حسن، (۱۴۰۹ق)، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل الیت علیهم السلام، ج۹.
۹. حکیمی، محمدرضا،‌ (۱۳۸۰)، الحیاه، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج۶.
۱۰. رولان، نوربر، (۱۳۸۵)، انسان‌شناسی حقوقی، ترجمه امیر نیک‌پی، تهران، انتشارات جنگل.
۱۱. شریفی طرازکوهی، حسین (۱۳۸۰). حقوق بشر (نظریه‌ها و رویه‌ها) تهران، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.
۱۲. فریدن، مایکل، (۱۳۸۴)، مبانی حقوق بشر، ترجمه فریدون مجلسی، تهران، کتابخانه تخصصی وزارت امور خارجه.
۱۳. قاری سید فاطمی، سید محمد، (۱۳۸۱)، قلمرو حق‌ها در حقوق بشر معاصر، جهان‌شمولی در قبال مطلق‌گرایی. فصلنامه مفید، شماره ۳۳.
۱۴. قاری سید فاطمی، سید محمد،‌ (۱۳۹۰)، حقوق بشر در جهان معاصر، تهران، مؤسسه مطالعات پژوهشهای حقوقی شهر دانش، ج۱.
۱۵. قاضی، ابوالفضل، (۱۳۸۷)، بایسته‌های حقوق اساسی، تهران، نشر میزان.
۱۶. کاتوزیان، ناصر، (۱۳۸۵)، حکومت قانون و جامعه مدنی (مجموعه مقالات)، تهران، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.
۱۷. محمودیان، محمدرفیع، (۱۳۸۰)، اخلاق و عدالت، تهران، انتشارات طرح نو.
۱۸. مطهری، مرتضی، (۱۳۷۴)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا.
۱۹. مطهری، مرتضی، (۱۳۸۵)، خاتمیت، تهران، انتشارات صدرا.
۲۰. مطهری، مرتضی، (۱۳۸۹)، بیست گفتار، تهران، انتشارات صدرا.
۲۱. موحد، محمّدعلی، (۱۳۸۱)، در هوای حق و عدالت (از حقوق طبیعی تا حقوق بشر)، تهران، نشر کارنامه.
۲۲. موراوتز، توماس، (۱۳۸۷)، فلسفه حقوق مبانی و کارکردها، ترجمه بهروز جندقی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص۵۳.
۲۳. نراقی، آرش، (۱۳۸۹)، اخلاق حقوق بشر، تهران، نگاه معاصر.
۲۴. نویمان، فرانتس، (۱۳۷۳)، آزادی و قدرت و قانون، ترجمه عزت‌الله فولادوند. تهران، انتشارات خوارزمی.
۲۵. ویکس، ریموند، (۱۳۸۹)، فلسفه‌ی حقوق (از حقوق طبیعی تا پسامدرنیسم)، ترجمه فاطمه آبیار، تهران، رخداد نو.
۲۶. هوفه، اتفرید، (۱۳۸۳)، درباره عدالت، ترجمه امیر طبری، تهران، نشر اختران.